مینویسم باران
شهر
چهره از سیاهی میشوید
و کاجها
شسته میشوند
از خودم بیرون میزنم
از انفرادی کوچه و خیابان
با وثیقههای سنگین
دلم هر روز...
یک دشت نمناک میخواهد
یک گندمزار خیس
شهرها چه قشنگند از دور
آدمها از دورتر.
کتاب ها
Books
اشعار
poetry
صوت ها
audios
ویدئوها
videos
متولد ۱۳۵۳، تربت حیدریه
ساکن گرمسار.مجموعهی منتشرشده: «سپیدار»
مینویسم باران
شهر
چهره از سیاهی میشوید
و کاجها
شسته میشوند
از خودم بیرون میزنم
از انفرادی کوچه و خیابان
با وثیقههای سنگین
دلم هر روز...
یک دشت نمناک میخواهد
یک گندمزار خیس
شهرها چه قشنگند از دور
آدمها از دورتر.